5فروردین 89
تقویم تاریخ یک سال پیش در چنین روزی: عزیزم من وبابات واسه عید دیدنی رفته بودیم خونه عمو سهیل حالم خیلی بد بود فکر می کردم سرماخوردم حوصله هیچ کاری نداشتم.وقت برگشتن من به شوخی به بابات گفتم بریم بی بی چک بخریم واسه اینکه من دلدرد شدیدی داشتم هر روز منتظر عادت ماهانه بودم تازه ۱۲ روزم از وقتش گذشته بود بابات قبول نمیکرد. حالا هر طوری بود رفتیم اومدم خونه سریع رفتم آزمایش گرفتم یک دقیقه نشد دیدم جواب مثبته.شوک شده بودم باورم نمی شد .اومدم به بابات گفتم بریم یکی دیگه بگیریم شاید اشتباه شده عزیزم ما اصلا فکرشو نمی کردیم خدا می خواد به ما یه دختر نازی بده. ...
نویسنده :
مامان
16:39